ویک سال گذشت از تولدم تو مالزی....میخوام بیام اینجا دوباره بنویسم واسه خودم فقط،شاید انگلیسی شاید فارسی نمیدونم....خیلی ناراحتم از خودم از شرایط .....از همچی.....شاید دیگه وقتشه از گذشته که مثل چرخ وفلک تو سرم میچرخه بیام بیرون......یجورایی خسته شدم.....باید درست بشم .نه؟؟؟؟؟
امشب اولین شبی بود بعد از ۴ سال که تولدمو تنها نبودیم......خوشحاال بودم که امسال همه بودن.....ناراحت بودم که چرا نمیتونم از لحظهٔ حالا لذت ببرم و همش ناراحتم و نگرانم....
غزاله بیا خوب باش.....بیا از فردا که یه ساله جدیده واست خیلی خوب باش.....بیا قدر چیزایی که داری بدون...انقد با خودت قهر نباش.....تو خوبی......اشتباه زیاد داشتی ولی اشکال نداره همه اشتباه میکنن.....از این به بعد خوب باش......
غزاله با خدا آشتی کن...قهر بسه....
تولد مبارک دیوونهٔ بهمنی
No comments:
Post a Comment